آنگونه که تو آزارم میدهی

ساخت وبلاگ
من راوی نامتعارفی نبودم که وقایع غیر عادی را روایت میکند همچین ادعای مُلَوّنی هم نداشتم خیلی دوست داشتم که باشم ولی . میان آن همه جرثقیل و کامیون و ماشین های  سنگین با راننده های مشتی این همه سوسول مسلک بودن تو توی ذوق میزد راست هم رفته بودی سراغ اصل مطلب و پرسیده بودی که هرگز کسی در زندگی ام بوده؟ گفتم نه! نشد که بشود سوای آن ده دوازده مواجهه ی رمانتیک و اتوپیایی که برای هرکسی پیش می آید ما بقی زندگی ام در یک سکوت خبری میگذرد ابرو بالا دادی انگار که خواسته باشی بگویی جان عمه ات! نگفتی ولی ؛خنده ام گرفت. آنگونه که تو آزارم میدهی...ادامه مطلب
ما را در سایت آنگونه که تو آزارم میدهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bosuratepusti بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 2:22

به صرافت افتاده بودم وقتی برمیگردی حتما به رویت بیاورم که چه اشتباهی کردی  دوری نکردی از آدم هایی که موقع حرف زدن جای دیگر را نگاه میکنند ؛دوری نکردی از او؛یا حداقلش آنقدر با نگاه های "دیدی گفتم "وارم تیربارانت میکردم که خودت اعتراف کنی اشتباه بوده.کمی پایین تر از ایستگاه تاکسی ها ایستاده بود ؛نگاهش آنگونه که تو آزارم میدهی...ادامه مطلب
ما را در سایت آنگونه که تو آزارم میدهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bosuratepusti بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 15:40

صبح میشود و تو نظمی را که یک زن قادر است بر آپارتمانِ فَکِسَنی اجاره ای اش حاکم کند میستایی،ماگ چایت را سر میکشی،لبخند میزنی،روزمره ی کوتاهی تعریف میکنی و با هر واژه ی معمولی و قابل پیش بینی ات ؛قهرمانان نا آرام قصه های تین ایجری من جان میبازند

آنگونه که تو آزارم میدهی...
ما را در سایت آنگونه که تو آزارم میدهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bosuratepusti بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 15:40